اگر می خواهی به ثروتی دست یابی که قابل جمع کردن نباشی از روز جمعه تا 41 مرتبه و هر روزی 41 مرتبه
این ذکر را تکرار کن :
یا مُفَّتِحُ فَتِّحْ یا مُفَرِّجُ فَرِّجْ یا مُسَبِّبُ سَبِّبْ یا مُیَسِّرُ یَسِّرْ یا مُسِّهِلُ سِّهلْ یا مُتِّمِمُ تَمِّمْ وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ.
این ذکر را باید با حضور قلب و دوری از گناهان به جای آورد و نباید فاصله ای در بین ایام ختم صورت گیرد .
منبع : ختوم و اذکار ص 133
مِنْکَ عِلْمٌ باطِنٌ مُحیطٌ. أَسْأَلُکَ بِمَواعیدِکَ الصَّادِقَةِ، وَأَیادیکَ الْفاضِلَةِ، وَرَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ، وَسُلْطانِکَ الْقاهِرِ، وَمُلْکِکَ
الدَّآئِمِ، وَکَلِماتِکَ التَّامَّاتِ. یا مَنْ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ الْمُطیعینَ، وَلایَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ الْعاصینَ، صَلّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْزُقْنی
مِنْ فَضْلِکَ، وَأَعْطِنی فیما تَرْزُقُنِی الْعافِیَةَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
اى آنکه حاجت درخواست کنندگان را مالکى و در اختیار تو است، و از درون و باطن خاموششان و خاطر آنها
آگاهى، براى هر درخواستى از تو شنیدنى حاضر و جوابى آماده است، و براى هر ساکتى علم و دانش به
باطن و فراگیر است. از تو مى خواهم به وعده هاى راست و درستت، و نعمت هاى افزونت، و رحمت وسیع و
فراگیرت، و قدرت چیره شونده ات، و فرمانروایى همیشگى ات، و کلمات کاملت. اى کسى که فرمانبردارى
اهل طاعت به تو سودى نمى بخشد، و نافرمانى اهل معصیت به تو ضررى نمى زند، بر محمّد و آل او درود
فرست، و از فضل و احسانت به من روزى بده، و در آنچه روزى مى دهى عافیت عطا کن، به رحمتت اى
مهربانترین مهربانان.
منبع : المصباح: 223، البلد الأمین: 53 (پاورقى)، بحار الأنوار: 58/86، مقباس المصابیح: 80.
برادر دعبل خزاعى گوید: سرورم حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام فرمود:
پدرم حضرت موسى بن جعفر علیهم السلام فرمود: پدرم حضرت جعفر بن محمّد علیهما السلام، از پدرش
حضرت محمّد بن على علیهما السلام روایت کرده است که فرمود:
هنگامى که صبح کردى بگو:
أَللَّهُمَّ اجْعَلْ لی سَهْماً وافِراً فی کُلِّ حَسَنَةٍ أَنْزَلْتَها مِنَ السَّمآءِ إِلَى الْأَرْضِ فی هذَا الْیَوْمِ، وَاصْرِفْ عَنّی
کُلَّ مُصیبَةٍ أَنْزَلْتَها مِنَ السَّمآءِ إِلَى الْأَرْضِ فی هذَا الْیَوْمِ، وَعافِنی مِنْ طَلَبِ ما لَمْ تُقَدِّرْ لی مِنْ رِزْقٍ، وَما
قَدَّرْتَ لی مِنْ رِزْقٍ فَسُقْهُ إِلَیَّ فی یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ، «امینَ» سه مرتبه
خداوندا؛ براى من سهم فراوانى قرار بده در هر خیرى که امروز از آسمان به سوى زمین فرستادى، و از من
دور گردان هر مصیبت و بلائى را که امروز از آسمان به سوى زمین نازل کنى، و مرا معاف بدار از جستجوى
آنچه رزق و روزى که برایم مقدّر نفرموده اى، و آنچه از روزى برایم مقدّر فرموده اى با آسانى و عافیت به سوى
من بفرست، اجابت فرما.
منبع : جامع أحادیث الشیعة: 527/19، مستدرک الوسائل: 382/5، و در بحار الأنوار: 249/86 با اختلاف.
معاویة بن عمار می گوید : از امام صادق علیه السلام خواستم که برای زیاد شدن رزق به من دعایی یاد دهد
آن حضرت این دعا را به من یاد داد . و من برای زیاد شدن رزق بهتر از این دعا ندیدم . دعا این است :
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِیئاً
مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ
منبع : اصول کافی ج 2 ص 550
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند : هر کس روزی صد بار ذکر لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ را تکرار
کند ثروت را جلب و تنگدستی را دفع کرده و دروازه فقر بر او بسته شده و دروازه بهشت گشوده می شود
منبع : بحارالانوار ج 95 ص 294
بر روی یک پارچه سفید تازه این عظیمت را بنویس در هنگام طلوع آفتاب روز جمعه و باید تمام عزیمت را در یک
سطر نوشت و سپس آنرا در آب رودخانه انداخت و این عمل را بدون شک انجام داد .
منبع : میرداماد کبیر ص 57
از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیهالسلام روایت شده است.
مرحوم کشمیری فرمود روزی از استادم مرحوم قاضی کیمیا خواستم گفت فردا بیا، روز بعد که پیش او رفتم گفت این ذکر را زیاد بگو که خود کیمیاست. از حضرت استاد بهجت نقل شده در آغاز وپایان ذکر ،صلوات بفرستدمثلاً اگر میخواهد 110 مرتبه بگوید،ابتدا صلوات بفرستید بعد 110 بار بگوید ذکر را و باز صلوات بفرستید.
ذکر این است: اللّهُمَ اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواک
همچنین
از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وق....
اگر کسی آرزوی رسیدن به هدفی داشته باشد اما شرایط رسیدن به آن هدف را نداشته باشد هدف را کوچک میکند و مثلاً میگوید: اینکه اهمیتی ندارد، این چیزها برای من خیلی کوچک و بیارزش است ولی آنان که حرف او را میشنوند او را مسخره میکنند و این مثل را میگویند.
روزی گربهای به سر وقت شیر داغی رفت، چون لب به شیر زد زبانش سوخت و نتوانست آن را بخورد در همین هنگام صاحبخانه سر رسید و دید که گربه در کنار ظرف شیر نشسته و سرپوش شیر را هم برداشته، اما آن را نخورده، صاحبخانه چون این وضع را دید به گربه گفت: «گربه! چرا شیری را که سرپوش آن را برداشتی نخوردی؟» گربه در جواب گفت: «چون شیر مال صغیر بود آن را نخوردم!»
منبع:iketab.com
هرگاه کسی در مقام دعوی و شکایت یا مباحثه و مناظره سند قاطع و مدرک محکم وغیرقابل ایرادی ارائه کند که مخاطب و طرف دعوی را تحت تاثیر قراردهد اطرافیان اصطلاحاً می گویند :« فلانی کله گرگی نشان داد » یعنی: مدرکی ارائه کرد که نفی و رد آن به هیچ وجه امکان پذیر نیست .
مثل کله گرگی بیشتر بین عوام الناس بخصوص حشم داران و گله داران مصطلح است و ریشه تاریخی آن به این شرح است : به طوری که میدانیم زندگی و مقدرات حشم داران و گله داران به ویژه شبانان و چوپانان به وجود گوسفند و سلامت و پرواری گوسفند و بالاخره بهره برداری بیشتر و بهتر از همه چیز گوسفند ارتباط و بستگی دارد .
گله های گوسفند تا بیست سی سال قبل که دانش و دامپزشکی توسعه و پیشرفت قابل توجهی نکرده بود همواره در معرض آفتها و بیماریهای گوناگون قرار داشتند و از رهگذرآن آفات دهها و صدها و گاهی یک رمه گوسفندبه هلاکت می رسیدند .
گله داران در مقابل آن آفات و بیماریهای حیوانی به حکم تجربه و ممارست درمانها و پیشگیریهایی به کار می بردند و از مرگ و میر گله و رمه گوسفند تا حدودی جلوگیری می کردند اما دشمن اساسی و اصلی گوسفندان گرگهای گرسنه بوده اند که در نیمه های شب سگهای شبانی را می فریفتند یا می راندند و به گوسفندان که در خواب راحت غنوده بوده اند حمله برده تعداد کثیری از این حیوانات مظلوم و بی آزار را می ربودند و می دریدند .
دفع و رفع گرگان گرسنه که با سگهای چوپانی چاره پذیر نبود قهراً چوب و چماق شبانان در آن دل شب و تاریکی مظلم نمی توانست کاری انجام دهد . در واقع برای شبانان و گوسفندداران هیچ دشمنی خطرناکتر از گرگ نبود زیرا نه وسیله دفاع موثر و پیشگیری داشت و نه در روز روشن حمله می بردند که راه چاره و علاجی داشته باشد .
در این صورت اگر احیانا چوپانی موفق به کشتن گرگی می شد کله گرگی را بر سر چوبدستی خودش می کرد و به گله های دیگر می رفت .
صاحبان هر گله درازای این فتح و فیروزی که دشمن خطرناکی را از سر راه گله برداشته است موظف بوده اند هرکدام یک راس گوسفند به عنوان جایزه و یا به اصطلاح چوپانان به عنوان کله گرگی به آن چوپان بدهند و بالنتیجه چوپان فاتح در ظرف چند روز به نوای قابل توجهی می رسید.
کشتن گرگ اختصاص به چوپانان و شبانان نداشت بلکه هرکس وهر شکارچی که به چنین موفقیتی دست می یافت با گرداندن کله گرگی در میان گله داران یکشبه صاحب یک گله گوسفند می شد .
صاحبان گله موظف بوده اند به محض رویت کله گرگ یک راس گوسفند یا قیمت آن را به عنوان کله گرگی به صاحب و مالکش تسلیم نمایند .
منبع:iketab.com
کار او دیگر اصلاح پذیر نیست ، چون بسیار خراب است ، بیشتر در مورد ورشکست شدهای گویند که با کمک دوستان هم نمیتواند باز به سرکار خود برگردد، یعنی خرابی کار بیشتر از این حد است. در موارد مشابه نیز کاربرد دارد.
لازم است که اول معنی واژه " بارگه " را بدانیم : بارگه در تداول آباده و صُغاد سد کوچکی است که چون آبیار بخواهد آب را سوی دیگر بفرستد، ماسه و شن و ریگ آن طرف جوی را که باید آب برود با بیل بر میدارد و به سمتی که نباید آب برود میریزد.
در این موقع حساس، چابکی و جلدی لازم دارد. چون این کار باید سریع انجام شود، یعنی از وقتی که میرآب اعلام میکند، دیگر جریان آب به حساب مَمَر دوم که سد آن برداشته شده است، خواهد بود. گاهی زارعان در این موقع اگر سنگی بزرگ و امثال آن را بیابند از آن استفاده میکنند، ولی برخی وقتها به سبب فشار زیاد آب یا از چابکی لازم برخوردار نبودن، موجب میشود که آب را نتوانند بگردانند. در این زمان است که " بارگه " را آب میبرد و دیگر کار یک نفر نیست که بتواند آب را برگرداند ( واژه بارگه را مردم کرمان " گرگه " و کردان " ورگال " گویند.
منبع:sarapoem.persiangig.com