این سورس کد در delphi xe تا Delphi 10 Seattle کامپایل شده است.
دیتابیس برنامه اکسس 2003 می باشد
تغییرات اساسی نسخه 1.1.5.0 سیستم حسابداری شخصی ودود
1.1.3.2 امکان گزارش به تفکیک ماه
1.1.3.3 امکان گزاش سالانه به تفکیک بدهی، درآمد، طلب و هزینه
1.1.3.4 امکان گزارش گروه و زیر گروه ها
1.1.3.5 رفع نصف نمایش دادن مبالغ گزارشات انتقالی
1.1.3.6 امکان حذف بدهی و طلب
1.1.3.7 لود و انتخاب آخرین گروه ،زیر گروه و حسابی که در پنجره تراکنش هزینه و درآمد جدید وارد کرده ایم
1.1.3.8 آپدیت دیتابیس
1.1.3.9 نمایش مانده حساب در پنجره هزینه و درآمد جدید
1.1.4.0 نمایش درست مبالغ در گزارش گروه و زیر گروه ها
1.1.4.1 نمایش تعداد طلب و بدهی در پایین پنجره
1.1.4.2 نمایش کل مبلغ طلب و بدهی در پایین پنجره
1.1.4.3 ثبت نرم افزار به صورت خودکار بدون ارسال ایمیل
1.1.4.4 رفع چند باگ امنیتی
1.1.4.5 رفع باگ در فرم کاربر جدید
1.1.4.6 رفع ایراد عدم ویرایش کردن کاربر جاری
1.1.4.7 جدا کردن اعداد
1.1.4.8 رفع ایراد عدم ذخیره شدن مانده حساب در فرم جزئیات طلب و بدهی
1.1.4.9 اضافه شدن داشبورد به فرم اصلی
1.1.5.0 آپدیت دیتابیس
ادامه مطلب ...
کار با تاریخ شمسی در دلفی
نمونه برنامه اجرایی همراه با سورس کد در Delphi 10 Seattle نوشته شده است
اما شما می توانید یونیت Date_Unit را در تمام نسخه های دلفی ایمپورت کنید و استفاده کنید
ساپورت تمامی نسخه های دلفی:
از دلفی 7 تا 2009
از دلفی XE تا XE8
Delphi 10 Seattle
قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود بردند . حکیم بعد از ضد عفونی زخم میخواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت : زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.
از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز مقداری گوشت با خود میبرد و با مبلغی به حکیم باشی میداد و حکیم هم همان کار همیشگی را می کرد اما زخم قصاب خوب نشد که نشد .
مدتی به همین منوال گذشت تا اینکه روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود به جای او بیماران را مداوا می کرد .
آن روز هم طبق معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه استخوان لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت : به زودی زخمت بهبود پیدا میکند .
دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت : تو بهتر از پدرت مداوا می کنی . زخم من امروز خیلی بهتر است . پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت :از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی.
چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت . وقتی همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است . با تعجب گفت : این غذا چرا گوشت ندارد؟ همسرش گفت تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده . حکیم با تعجب از پسر سوال کرد : مگر قصاب نزد تو نیامد ؟ پسر حکیم با خوشحالی گفت : چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی که لای آن مانده بود را بیرون کشیدم . مطمئن باشید کارم را خوب انجام دادهام .
حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت : از قدیم گفته بودند : نکرده کار ، نبر به کار .پس بگو از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من امده و مقداری گوشت برایمان بیاورد .
از آن روز به بعد درباره ی کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند ، می گویند : استخوان لای زخم می گذارد .
منبع:kanoon.ir
ریشه تاریخی ضرب المثل ستون پنجم دشمن
ضربالمثل «ستون پنجم دشمن» یا به نقلی دیگر «مگر تو ستون پنجم دشمنی؟»
کاربرد ضرب المثل : ضربالمثلی که به معنای کنایی به افرادی اطلاق میشود که خواسته و ناخواسته کاری می کنند که به ضرر گروه خودی و نزدیکانشان تمام میشود.
در مورد ریشه این ضربالمثل آورده اند که...
در ضرب المثل «ستون پنجم دشمن» که البته امروز یک اصطلاح رایج در ادبیات سیاسی محسوب میشود، «ستون پنجم» به معنای جاسوس است. البته شاید بتوان در تعبیر درستتر گفت اگرچه جاسوس در معنای اصلی خود کسی است که مصلحت کشور را ولو به قیمت جان خود از نظر دور میدارد و از روی خودآگاهی به سود دشمن کاری میکند اما در این مثل اشارت به افرادی است که دانسته و ندانسته و گاه از روی جهل کاری میکنند که به ضرر گروه خودی است و به قولی گل به خودی محسوب میشود و ضرر بزرگی را بر روند کار گروهی وارد میکند.
حال باید دید ریشه این عبارت از کی و کجا ناشی میشود.
در جنگهای سه ساله اسپانیا (1936-1939) مولا یکی از سرکردگان سپاه ژنرال فرانکو با ارتش خود به سمت مادرید در حرکت بود.
او برای کمونیستهای حاکم بر شهر پیغامی فرستاد با این مضمون: «من با چهار ستون سرباز از شرق، غرب، جنوب به سوی مادرید پیش میآیم ولی شما روی ستون دیگری هم حساب باز کنید که آن «ستون پنجم» در جمع خود شماست.
کسانی که با ما و عقاید ما هر چند مخالف هستند اما موافق عملکرد شما هم نیستند و نهایتا کاری میکنند که به نفع ما تمام میشود. از این ستون بترسید که به تمامی امور شما واقف هستند و در شما نفوذ دارند و با عملکردشان راه ورود چهار ستون مرا همواره میکنند.
ژنرال فرانکو نهایتا با کمک همین ستون پنجم، توانست پایتخت اسپانیا را تصرف کند.
از آن زمان بود که اصطلاح «ستون پنجم» وارد ادبیات سیاسی شد و امروز نه تنها در سیاست که در زندگی عامه مردم هم گاهی به کار میرود و اطلاق آن به کسانی است که در خفا و پنهانی اعمالی انجام میدهند که به ضرر خودی تمام میشود، در ظاهر در لباس دوست هستند و در باطن از دشمن، دشمنترند.
منبع: yjc.ir
۱- ای محمد هر کس از مکر دشمنان و یا دزدان می ترسد در مکانی که در آن می ترسد بگوید :
یَا ذَارِئَ مَا فِی الْأَرْضِ کُلِّهَا بِعِلْمِهِ بِعِلْمِکَ یَکُونُ مَا یَکُونُ مِمَّا ذَرَأْتَ لَکَ السُّلْطَانُ عَلَى مَا ذَرَأْتَ وَ لَکَ السُّلْطَانُ
الْقَاهِرُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مِنْ دُونِکَ یَا عَزِیزُ یَا مَنِیعُ إِنِّی أَعُوذُ بِقُدْرَتِکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَضُرُّ مِنْ
سَبُعٍ أَوْ هَامَّةٍ أَوْ عَارِضٍ مِنْ سَائِرِ الدَّوَابِّ یَا خَالِقَهَا بِفِطْرَتِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْرَأْهَا عَنِّی وَ
احْجُزْهَا وَ لَا تُسَلِّطْهَا عَلَیَّ وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّهَا وَ بَأْسِهَا یَا اللَّهُ ذَا الْعِلْمِ الْعَظِیمِ احْفَظْنِی بِحِفْظِک مِنْ
مَخَاوِفِی یَا رَحِیم
هر گاه چنین کرد او را بر دشمنانش یاری کرده و حفظ می کنم
۲- ای محمد هر کس از چیزی می ترسد هر چه باشد در زمین های هفت گانه گرفته تا مردم در
مکانی که می ترسد بگوید :
یَا اللَّهُ الْإِلَهُ الْأَکْبَرُ الْقَاهِرُ بِقُدْرَتِهِ جَمِیعَ عِبَادِهِ وَ الْمُطَاعُ لِعَظَمَتِهِ عِنْدَ کُلِّ خَلِیقَتِهِ وَ الْمُمْضَى مَشِیَّتُ
لِسَابِقِ قَدَرِهِ أَنْتَ تَکْلَأُ مَا خَلَقْتَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَا یَمْتَنِعُ مَنْ أَرَدْتَ بِهِ سُوءاً بِشَیْءٍ دُونَکَ مِنْ
ذَلِکَالسُّوءِ وَ لَا یَحُولُ أَحَدٌ دُونَکَ بَیْنَ أَحَدٍ وَ مَا تُرِیدُ بِهِ مِنَ الْخَیْرِ کُلُّ مَا یُرَى وَ لَا یُرَى فِی قَبْضَتِکَ وَ
جَعَلْتَ قَبَائِلَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ یَرَوْنَنَا وَ لَا نَرَاهُمْ وَ أَنَا لِکَیْدِهِمْ خَائِفٌ فَآمِنِّی مِنْ شَرِّهِمْ وَ بَأْسِهِمْ
بِحَقِّ سُلْطَانِکَ الْعَزِیزِ یَا عَزِیز
هر گاه چنین کرد تمامی جاندارانی که می بیند و آن هایی را که نمی بیند هیچ ضرری را
نخواهند بر او برسانند
ای محمد هر کس از اجنه و شیاطین می ترسد زمانیکه ترس دارد بگوید :
یَا مُمَکِّنَ هَذَا مِمَّا فِی یَدَیْهِ وَ مُسَلِّطَهُ عَلَى کُلِ مَنْ دُونَهُ وَ مُعَرِّضَهُ فِی ذَلِکَ لِامْتِحَانِ دِینِهِ عَلَى کُلِّ مَنْ دُونَهُ
إِنَّهُ یَسْطُو بِمَرَحِهِ فِیمَا آتَیْتَهُ مِنَ الْمُلْکِ وَ یَجُورُ فِینَا وَ یَتَجَبَّرُ بِافْتِخَارِهِ بِالَّذِی ابْتَلَیْتَهُ بِهِ مِنَ التَّعْظِیمِ عِنْدَ
عِبَادِکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَسْلُبَهُ مَا هُوَ فِیهِ أَنْتَ بِقُوَّةٍ لَا امْتِنَاعَ لَهُ مِنْهَا عِنْدَ إِرَادَتِکَ فِیهَا إِنِّی أَمْتَنِعُ مِنْ شَرِّ هَذَا
بِخَیْرِکَ وَ أَعُوذُ مِنْ قُوَّتِهِ بِقُدْرَتِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ادْفَعْهُ عَنِّی وَ آمِنِّی مِنْ حِذَارِی مِنْهُ بِحَقِّ
وَجْهِکَ وَ عَظَمَتِکَ یَا عَظِیم
هر گاه چنین کرد هیچ بدی و گزندی از اجنه و شیاطین به او نخواهد رسید
منبع : بحارالانوار ج ۹۵ ص ۳۰۶- ۳۲۴
به تجربه رسیده که اگر کسی زیاد می ترسد بگوید :
کهیعص حمعسق و لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِ الْعَظِیمِ
ترس از بین خواهد رفت
منبع : کلیات مجمع الدعوات ص ۱۵۴و ۱۵۵
چنانچه سختی بر تو فرود آمده و یا از شخصی می ترسی و می خواهی سریعا دفع شود در نیمه شب وضو
گرفته و دو رکعت نماز حاجت بخوان بعد از نماز رو به قبله ۱۵۱۱ مرتبه بگو یا هُوَ و حاجت خود را بطلب سریعا
به هدف خواهی رسید و این عمل را از غیر اهلش مخفی کن .
منبع : رساله مجربات روحانیة ص ۱۰۲
نقل است برای رفع خوف و ترس از دشمن 11 مرتبه این ذکر را بگوید مجرب است :
یا مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
منبع : گوهر شب چراغ ج 1 ص 151