بعضی از دخترا همچین زیر چشمشمون رو خط میکشن که انگار قراره تو امتحان بیاد!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم …
دختره یک جفت جوراب داخل جهیزیش بوده برای روز مرد
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره بنده چکمشو سفت بسته خفه شده!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره موش دیده کلیپسشو انداخته زمین
از ترس رفته بالای کلیپسش وایساده!
********** طنز ضد دختر **********
یعنی اینقدری که الان دخترها دنبال شوهر میگردن
اون سنجابه تو عصر یخبندان دنبال فندوق نمیگشت!
********** طنز ضد دختر **********
زن همسایه چیست ؟
زن همسایه موجودی است که ساعتها دم در حرف میزنه اما نمیشینه ، چون دیرش میشه!
********** طنز ضد دختر **********
ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﻭﯾﭽﺖ ﭘﯽ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻩ: اون ماشینه ﮐﻪ ﻋﮑﺴﺶ ﺗﻮ آﻟﺒﻮﻣﺘﻪ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺗﻪ؟
ﮔﻔﺘﻢ: آﺭﻩ!
ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﭘﺴﺮﻩ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﯽ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺷﺪﻡ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ!
ﮔﻔﺖ: ﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺭﯾﻢ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﻣﺪﻝ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮ خریدم!
گفت: ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ آخه؟!
********** طنز ضد دختر **********
وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها…
وفادارترین زن ها مو خاکستری ها هستند!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره داشته رانندگى میکرده یادش رفته دنده چنده
زده کنار دوباره از دنده یک شروع کرده!
********** طنز ضد دختر **********
2 تا زن توی اتوبوس برای یک صندلی خالی دعواشون میشه…
راننده میگه: دعوا نداره که، اونی که مسن تره بشینه روی صندلی!
هر 2 تا زن به هم نگاه کردن و صندلی خالی ماند!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره کلیپسشو از شیشه اتوبوس انداخته بیرون، اتوبوس چپ کرده!
هرگاه مادری به دختر بیهنر و سبکسر خود نصیحت کند که بیا و چیزی یاد بگیر و دختر خیرهسری کند و بگوید : «بلدم اینها که چیزی نیست» مادر میگوید : «عروس خودم میدونم ! بیخشت خومی هم بیذار روش».
دختری تازه شوهر کرده بود و سر خانه بخت رفته بود اما بس که بازیگوش و لجباز بود توی خانه باباش و زیر دست مادرش هیچ کمالی یاد نگرفته بود. یک روز شوهرش گفت : «امشب یک دمپخت عدس و کلم بپز» دخترک که بلد نبود چه بایدش کرد رفت پیش پیرزن همسایه و گفت : «میخوام دمپخت عدس کلم بار کنم چه کارش کنم ؟» پیرزن گفت : «ننهجون ! اول برنجش را خوب پاک کن و چند تا آب بشور». دختر گفت: «خودم میدونم» بعد گفت : «پوست کلم را بیگیر و عدسشم ریگ شور کن» هنوز حرف پیرزن تمام نشده بود که باز گفت : «خودم میدونم»
پیرزن حوصله کرد و گفت : «گوشتشم تکهتکه کن و بوشور و تمیز کن». باز دخترک نگذاشت حرف پیرزن تمام بشود گفت : «میدونم» پیرزن دنیا دیده فهمید که دخترک آب بیلگام خورده و تربیت نشده اما ابدا به رویش نیاورد و گفت : «وقتی که عدست پخت و برنجت دانه آمد همین که دیدی داره آبش جمع میشه دورش را بالا بکش ...» دخترک با بیحوصلگی توی حرف پیرزن دوید و گفت : «میدونم» صحبت که به اینجا رسید و پیرزن دید فایده ندارد به همچی دخترک فضولی منع و نصیحت کند گفت «جونم ! حالو که خودت میدونی بیخشت خومی ام بیذار روش و دمش کن»
دخترک سبکسر گفت : «خودم میدونم» شب شد و شوورو خونه اومد و زنک دمپخت را کشید. شوهرو همین که یک لقمه تو دهنش گذاشت دید این دمپخت عدس کلم نیست بلکه دمپخت گل و ریگ هست. چوب کشید به بختار دخترک، حالا نزن کی بزن ! دخترک گفت : «والله پیرزن همسایهمان یادم داد» مرد رفت پیش پیرزن تا گله بکند.
پیرزن گفت : «هرچی به زنت گفتم ئیجوری بکن گفت خودم میدونم ! من هم گفتم حالو خودت میدونی بیخشت خومی ام بیذار روش !»
منبع:jasjoo.com
دختر خانم های محترم، چنانچه به معجزه اعتقادی ندارید
مَن از همین جا اعلام میکنم میتوانم 90 % زیبایی شما را با یک دستمالِ مرطوب پاک کنم!
********** طنز ضد دختر **********
یکی از مزایای دانشگاه های ایران اینه که دخترا اگه بعد از 4 سال هیچی نشن
حداقل یک آرایشگر خوب میشن!
********** طنز ضد دختر **********
دختر پشت تلفن با یه پسر حرف میزنه :
اوهوم! الان تازه بیدار شدم، دارم کورن فلکس با شیر سویای توت فرنگی مکسوی میخورم
حال آب پرتقال ندارم، ترشه نمیدونم چطوری داداشم که باشگاه داره صبح میتونه بخورتش
اوهوم! بعد از صبحانه میرم پیادهروی!
و حالا در واقعیت:
داره نون تافتون سه روز پیش که سفت شده را با پنیر لیقوان و چای تقلبی میخوره
و با پودر پرتقال شربت درست کرده، الان هم باید بره ته خیابون بالایی کپسول گاز رو عوض کنه
و برگرده چون داداشش معتاده همیشه کپیده!
********** طنز ضد دختر **********
دختره نوشته :
من کسی ام که با هر نفسم 10 نفر میمیرند!
براش نوشتم :
خب چرا مسواک نمیزنی ؟؟
بیشعور بلاکم کرد!
********** طنز ضد دختر **********
این دخترایی که تو خونه دست به سیاه سفید نمیزنن
اما تو مهمونی میخوان خودشونو تو ظرفشویی آشپزخونه خفه کنن
اینا دنبال یه مادر شوهر میگردن! اذیتشون نکنین…
********** طنز ضد دختر **********
دختر خانومای گل
شارژ ایرانسل میگیرم ، براتون پارک دوبل میکنم
********** طنز ضد دختر **********
روایت داریم فردوسی داشته تو خیابون راه میرفته دختره بهش گفته:
فلدوسی عجیجم اینجا ته تال میتنی؟
فردوسی هم در جواب گفته: خدایا منو بکش راحت شم ، این روزا رو نبینم
توجه:
برای استفاده از برنامه یادگیر سیب باید به اینترنت وصل باشید
برای استفاده بیشتر امکانات باید ثبت نام کنید
لینک دانلود در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
هرگاه امری بزرگ واقع شود و یا تغییر و تحولی عظیم روی دهد به عبارت مثلی بالا تمثل جسته اصطلاحاً می گویند : کن فیکون شده است .
بعضیها از این جمله صرفاً در رابطه با خرابی و ویرانی استفاده کرده فی المثل هرجابر اثر زلزله یا سیل یا حادثه دیگرخراب شده است می گویند: آنجا کن فیکون شده است .
عبارت کن فیکون در آیه 117 از سوره بقره و چند سوره دیگر از قرآن کریم نیز به اقتضای مقال آمده است که در همه جا اشاره به قدرت بی چون و چرای پروردگار است که چون به خلقت عنصری یا تغییر و تحولی عظیم اراده فرماید کافی است بگوید : کن ، در یک چشم بر هم زدن مدلول فیکون بر آن جاری می شود زیرا احتیاج به تمهید مقدمه و ترکیب و امتزاج اجزا و عناصر ندارد بلکه بر طبق حکم نافذش آن امر بلافاصله موجودیت پیدا می کند .
عبارت کن فیکون اشاره به خلقت عام وجود است و الاهیون معتقدند که خلقت عالم وآدم تنها به اراده و اشاره حکیم و قادر علی الاطلاق به وجود آمده است یعنی چون مشیت الهی بر کن تعلق گرفت فیکون در پی آن تحقق پیدا کرد .
منبع : iketab.com
در سندی معتبر آمده
دختران وقتی بیشتر ازسه نفر یه جا جمع میشن
میتونن حتی رابطه لیلی و مجنون رو هم خراب کنند !
********** طنز ضد دختر **********
دقت کردید !؟
دخترا وقتی میخوان چادرشون رو بپوشن
دهنشون رو دو متر باز میکنن ؟
********** طنز ضد دختر **********
دختره قیافش شبیه واشر سرسیلندر وانت پیکانه اونوقت کامنت گذاشته:
کسى را دوست دارم که قبل از اینکه ظاهر زیبا و فریبنده ام را بخواهد
قلب شکننده ام را دریابد آنوقت ظاهر زیبایم که هیچ دنیا را به زیرگامهایش خواهم ریخت
یعنى اگه من این اعتماد به نفس رو داشتما با مگس کش به اسراییل حمله میکردم!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره با دنده اتومات هم خاموش کرده!
********** طنز ضد دختر **********
راز خود را به یک زن لال بگویید
تا به اذن پروردگار شفا پیدا کند!
********** طنز ضد دختر **********
مورد داشتیم دختره انقدر عکسشو تغییر داده بود
که باباش براش نوشته بود : plz add me
********** طنز ضد دختر **********
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ دخترا بدون آرایش ترسناک ترن!
********** طنز ضد دختر **********
وصیت یک دختر 40 ساله:
اگه جوون مرگ شدم، برام یه همسر پیدا کنید
و بهش بگید که خیلی دوستش داشتم!
********** طنز ضد دختر **********
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﻣﻼ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻫﻔﺘﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ، ﺟﯿﺒﺖ، ﮐﯿﻔﺖ ﻭ ﺩﻩ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﺵ ﺁﺧﺮ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯿﺖ چک ﺷﺪﻩ
ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ مشاهده ﻧﺸﺪﻩ!
عبارت بالا هنگامی به کار می رود که شخص ثالثی بخواهد اختلاف موجود بین دو یا چند نفر را مرتفع کرده واسطه صلح و آشتی شود. در این گونه موارد می گویند: فلانی دارد لنگ می اندازد. یعنی قصد دارد غائله و اختلاف فیمابین را با کدخدا منشی حل و فصل کند.
این ضرب المثل در جای دیگر هم به غلط مورد استفاده و استناد قرار می گیرد و آن موقعی است که یکی از دو نفر هماورد و مبارز مغلوب و تسلیم شده باشد. در این موقع گفته می شود: بالاخره فلانی لنگ انداخت. یعنی از عهده دفع حریف برنیامد و تسلیم شد.
به عللی که ذیلاً توضیح داده می شود مدلل و مسلم می گردد که منظور از لنگ انداختن واسطه صلح و آشتی شدن است نه مغلوب و تسلیم شدن، و هر کس از این ضرب المثل به منظور اظهار تسلیم و انقیاد تفهیم و تفهم نماید اشتباه کرده است.
همان طور که از اسم و عنوان باستانی مستفاد می شود این ورزش از قرون و اعصار قدیمه در ایران به یادگار مانده است و با وجود تنوع و تازگیهایی که در انواع و اقسام ورزش پدید آمد مع ذالک اهمیت و اعتبار این ورزش و این سنت باستانی به قوت خود باقی مانده است.
همه ساله عده کثیری از سیاحان و توریستهای خارجی به این منظور و مقصود به سرزمین ایران می آمدند که ضمن مشاهده آثار تاریخی، گود زورخانه و آداب و تشریفات مخصوص و برنامه های اخلاقی و آموزنده این ورزش کهن را از نزدیک ببینند.
ورزش باستانی اگر چه از ورزشهای سنگین شناخته شده و جز زورمندان و پهلوانان را در این صحنه راهی نیست ولی از انصاف نباید گذشت که در این مکان تمام نکات و دقایق اخلاقی و مذهبی ملحوظ می شود. احترام بزرگترها و یا به اصطلاح ورزشکاران پیش کسوتها و میانداران و سردمداران و پهلوانان و قهرمانان سابق و لاحق به تمام معنی کلمه رعایت می شود.
جوانان و پهلوانان زورخانه با وجود سینه های پهن و بازوان ستبر و اندام عضلات پیچیده، از اظهار تواضع و فروتنی و بزرگداشت معمرین و پیش کسوتها و دستگیری از ضعفا و احقاق حقوق مظلومان و ستمدیگان ذره ای فروگذار نمی کنند. هنگام ورود به گود زورخانه زمین ادب می بوسند و با نیایش پرودگار توانا و نثار صلوات جلی سر بر آستان خاتم پیغمبران (ص) و مولای متقیان (ع) و یازده فرزندش می سایند.
ارتفاع سر در ورودی زورخانه کوتاه است تا هرکس وارد می شود خواه و ناخواه سر فرود آورد و بدین وسیله احترام زورخانه محفوظ بماند. روال و رویه ورزشکاران در گذشته چنین بوده و امیدریم که در عصر حاضر نیز آن روح گذشت و جوانمردی به ضعف و فتور و سستی نگراییده باشد.( متاسفانه کمرنگ شده است) در زورخانه برای هر دسته از پهلوانان و قهرمانان ورزشی آداب و تشریفات خاصی اجرا می شود.
فی المثل برای نوچه پهلوانان ها هنگام ورودشان به زورخانه صلوات می فرستند. پیش کسوتها و پهلوانان معمر و قدیمی را با ضرب و صلوات وارد می کنند. از قهرمانان کشور و جهان و شخصیتهای بارز با ضرب و زنگ و صلوات تشویق و تجلیل می کنند. ابزار و آلاتی که در زورخانه مورد استفاده ورزشکاران قرار می گیرد عبارتست از میل، کباده، سنگ، گورگه، تخته شنا و غیره که هریک نمادی از آلات جنگی و دفاعی باستان ما ایرانیان است ،
برای مثال میل نماد گرز،
کباده نماد کمان ،
سنگ نماد سپر و ...
مرشد زورخانه بر بالای مسندی جای دارد که به نام سردم معروف است و راهنمایی میاندار با اشعار مناسب و ضرب گرا و لحن دلاویزش ورزشکاران را به انجام اعمال و حرکات ورزشی ترغیب و تشویق می کند. ورزشکاران ابتدا به شنا بر روی تخته می پردازند، سپس پا می گیرند و حرکت دست و نرمش و چرخش انجام می دهند. آنگاه یکی دو نفر از ورزشکاران جوان با چرخ و میل چند چشمه شیرینکاری می کنند.
در خاتمه ورزش دسته جمعی با میل و کباده کشی و سنگ زدن را انجام داده چون ورزش به پایان رسید میاندار گود دعا می خواند، به روان پاک پیغمبر اسلام و سرور متقیان و سایر ائمه اطهار علیهم صلوات درود می فرستد. برای پهلوانان و پیش کسوتهایی که از دار دنیا رفته اند و رهبران متوفای ملی و مذهبی طلب مغفرت و آمرزش می کند و کلیه ورزشکاران با صدای بلند آمین می گویند و به ترتیب ارشدیت از گود خارج می شوند.
آداب و تشریفات ورزش باستانی زیاد است که چون شرح و وصف جزییات و دقایق آن از حوصله این مقاله خارج است لذا فقط یکی از آداب این ورزش را که همان عنوان مقاله و موضوع لنگ انداختن است فی الجمله شرح می دهد:
از قدیم و ندیم در زورخانه ها معمول بوده و هست که در خلال انجام ورزش باستانی دو یا چند نفر از ورزشکاران در وسط گود با یکدیگر کشتی می گیرند و به اصطلاح کشتی گیران سر شاخ می شوند و با یکدیگر می پیچند. این نوع کشتی گرفتن و سر شاخ شدن چون به منظور تمرین و نمایش است و جنبه رسمی و زورآزمائی ندارد لذا هنگامی که کشتی دو حریف به مرحله حساس می رسد و نزدیک است که یکی بر دیگری غلبه کرده پشتش را به خاک برساند میاندار یا مرشد زورخانه از فرصت استفاده کرده لنگ می اندازد یعنی یک ثوب لنگ از کنار گود برمی دارد و به سوی آن دو کشتی گیر پرتاب می کند و می گوید:«پهلوانان، حرمت لنگ.» کشتی گیران موظف اند احترام مرشد و حرمت لنگ را محفوظ داشته فوراً از یکدیگر جدا شوند و صورت همدیگر را ببوسند و در جای خود قرار گیرند.
در عرف اصطلاح ورزشکاران لنگ انداختن همان آشتی کردن و ختم غائله و زورآزمایی است که رفته رفته در افواه مردم نیز به همین مقصود مقدس اخلاقی مورد استفاده و استناد قرار گرفت ولی متأسفانه گذشت زمان و عدم توجه مردم به ریشه و مفهوم عبارت موجب گردید که از آن به منظور تسلیم و شکست استفاده کرده اند و اکنون نیز هر جا که پای شکست و تسلیم به میان آید می گویند: فلانی لنگ انداخت. یعنی حریف را زورمند دید و تسلیم شد در صورتی که چنین نیست و اصولاً لنگ انداختن از وظایف شخص ثالث و ارشد و اصلح هر دسته و جمعیت است که با روشن بینی و خیرخواهی مانع از ادامه قهر و غلبه و غائله می شود.
منبع : iketab.com
یه زن همیشه میبخشه و فراموش میکنه
ولی هرگز نمیذاره تو فراموش کنی که بخشیده و فراموش کرده !
********** طنز ضد دختر **********
آﺩﻡ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻗﻄﻌﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﻩ
ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺍﺭﺯﻭﻧﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ !
********** طنز ضد دختر **********
دختره استاتوس گذاشته : اینقد بدم میاد از پسرهایی که میرن تو اینترنت برا علافی
حالا انگار هر وقت خودش میره ، یه عمل پیوند کلیه انجام میده !
********** طنز ضد دختر **********
در اروپا معمولا دختر با کمی آرایش بیرون میره
در ایران معمولا آرایش با کمی دختر بیرون میره . . .
********** طنز ضد دختر **********
یعنی من خودم رو یه لحظه جای این دخترای مجرد میزارم
خیلی حالم گرفته میشه که پسر خوشتیپ و خوشگل و تحصیل کرده ای مثل من
قصد ازدواج نداره !
********** طنز ضد دختر **********
مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند
هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند !
********** طنز ضد دختر **********
این دخترایی که فقط عکس چشمشونو میذارن رو پروفایلشون
مطمئنا هنوز دماغاشونو عمل نکردن !
********** طنز ضد دختر **********
فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:
که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !
ریش گرو گذاشتن
اگر شخصی بخواهد پولی از کسی قرض کند و چیزی گرو بگذارد و قول سود کلانی بدهد؛ اما قصد فریب داشته باشد، مثل فوق را در موردش به کار می برند.
قصه ی آن چنین است: روزی مردی روستایی ناشناس در دکان یک حاجی می رود و از او تقاضای مقداری پول به عنوان قرض می کند. حاجی می گوید: «ای بابا، من که تو را نمی شناسم چطوری پولم را به تو بدهم؟ آخر یک گرویی، یک چیزی باید بسپاری. »
مرد می گوید: «حاجی، ریشم را گرو می گذارم.» حاجی قبول می کند. مرد روستایی اطراف را نگاه می کند و در نهایت ناراحتی و با دل نگرانی دست می برد و یک تار از موی ریشش را می کند و به حاجی می دهد. حاجی هم تار مو را با نهایت احتیاط در کاغذی می پیچد و کاغذ را در صندوق می گذارد و دو دستی، پول را تقدیم مرد می کند.
تصادفاً یک آدم کلاه بردار و حقه باز در آن حوالی بود؛ همین که این معامله را دید پیش خودش فکر کرد: « عجب معامله ی خوبی است! چه بهتر من هم فردا صبح پیش حاجی بیایم و با دادن چند تار موی ریشم پول بگیرم. مردک حقه باز فردا صبح زود با قیافه ی حق به جانب در دکان حاجی می رود و می گوید: « حاجی آقا، مقداری جنسم در راه است و احتیاج به صد تومان پول دارم. اگر لطف بفرمایید، فردا همین وقت ده تومان هم رویش می گذارم و تقدیم می کنم.»
حاجی می گوید:« آخر بابا جان، من که شما را ندیده ام و نمی شناسم. آخر یک گرویی باید بسپاری که من صد تومان پول به تو بدهم.» مردک کلاه بردار خنده ای می کند و می گوید: « حاجی آقا، ریش، ریشم را امانت می گذارم و قول می دهم فردا صبح پول را بیاورم تقدیمت کنم.»
حاجی فکری می کند و می گوید: « بسیار خوب، قبول دارم.» که یک مرتبه مردک بی آنکه توجهی به اطراف بیندازد دست می برد و یک چپه مو، از ریشش می کند و به طرف حاجی دراز می کند. حاجی می بیند به اندازه یک سیر مو از ریشش کنده. خوب نگاه می کند و می گوید: « بابا جان، آن یک تار مو غیر این یک چپه است! »
منبع:sampadcity.com